
فرآورده های شرکت ها به عنوان محصول همیشه روشن و شفاف بوده است. وقتی صحبت از صنعت قیر می شود محصول قیر به عنوان فرآورده یک شرکت کاملا واضح و روشن است و در همان شرکت فرآیندهای مختلف اصلی مانند تولید، کیفیت محصول، پشتیبانی، ماشین آلات، تعمیرات نگهداری و … همه به عنوان لازمه تولید […]
فرآورده های شرکت ها به عنوان محصول همیشه روشن و شفاف بوده است. وقتی صحبت از صنعت قیر می شود محصول قیر به عنوان فرآورده یک شرکت کاملا واضح و روشن است و در همان شرکت فرآیندهای مختلف اصلی مانند تولید، کیفیت محصول، پشتیبانی، ماشین آلات، تعمیرات نگهداری و … همه به عنوان لازمه تولید محصول هستند. کاملا منطقی بنظر می رسد کافی است تا شرکتی مثلاً استاندارد ایزو را به عنوان یک استاندارد مدیریتی انتخاب کند و همه فرآیند های تعریف شده را پیاده سازی کند و حتی بدون آن هم لازمه تولید، داشتن فرآیندهای تعریف شده (چه مستند و چه شفاهی) می باشد.
بعضی فرآیندها کمی پیچیده تر هستند؛ مثلاً فرآیند بهبود مستمر را شاید مانند فرآیند تولید با آمار و ارقام مشخص، نتوان رشد آن را نشان داد. و مجبور باشیم با آمار و متغیرهای توصیفی آن را بیان کنیم. یا اگر رشدی نشان داده شود شاید از طرف مدیران و کارکنان به راحتی احساس نشود و با توجه به اینکه روش ها و تاکتیک های بکارگیری در این مورد هم متفاوت و دارای سبک های محتلف می باشد، کمی پیچیده تر این فرآیند جلوه کند.
وقتی از شرکت های تولیدی به سازمان هایی شبیه به انجمن می رویم، این فرآیندها پیچیده تر می شود و گاهی تفکیک بین فرآیندها و فرآورده ها (محصول انجمن) مشکل تر متصور می شود!
آنجا که فرآیندها مربوط به مسائل اجرایی است مانند فرآیندهای دبیرخانه کاملاً تفکیک بین فرآیند و فرآورده مشخص است؛ مانند فرآیند مکاتبات، گردش نامه ها، گردش قرادادها؛ اما وقتی موضوع به خدمات اعضاء می رسد که می تواند به عنوان یکی ازخروجی های مهم انجمن باشد. تفکیک بین فرآیند و فرآورده پیچیده تر می نماید. فرض کنید مشوق هایی مانند تخفیف در حق عضویت که عدد و رقم مشخصی دارد به عنوان یکی از خدمات و فرآورده های انجمن باشد. در اینجا به سبب داشتن عدد و رقم، مشخص و واضح بنظر می رسد. اما خدمات دیگری مانند مشاوره های مالیاتی یا حقوقی و ….. کمی تداخل بوجود می آید. مانند اینکه این مشاوره ها مستقیم است یا غیر مستقیم و اهمیت آن برای شرکت ها رو به فزونی یا کاهش است؟ آمار و ارقام در این مورد چگونه است؟ متغیر ها توصیفی هستند یا عددی؟ و در نهایت اثبات اینکه خدمات ارائه شده با احساس اعضاء در این مورد تطبیق داشته یا خیر، از مواردی است که برای هر کس متفاوت جلوه می نماید.
در فرآورده دیگر انجمن که ارتباط با دولت و دادن مشوق های دولتی و گرفتن نقش تنظیم گری و نهایت حمایت همه جانبه از صنعت و ذینفعان آن می باشد، تعریف فرآیندهای مختلف برای رسیدن به این موضوع و بهبود مستمر فرآیند برای حصول نتیجه بسیار کلی است و ممکن است فرآورده در فرآیند برای همیشه ماندگار باشد؛ چرا که اگر تعریف مشخص و روشن و تحقیق و بررسی لازم و کافی برای این موضوع وجود نداشته باشد فرآیندها هم تعریف مشخصی نخواهند داشت و مانند آب در هاون کوبیدن است. و انجمن گرفتار کلیت گرایی شده و به مشکلات بعدی بر خواهد خورد و نخواسته هایش از خواسته هایش بیشتر خواهدشد!
در کتاب لابی گری در تشکل ها نمونه ای از خاطرات دکتر رضا نیازمند در زمان تصدی ایشان در وزارت اقتصاد نقل شده که دبیر انجمن معلولان نزد ایشان رفته و با ارائه آمار تقاضا می کند که به ازای هر پانصد نفر فرد سالم در کارخانجات، دو نفر از افراد معلول در پست هایی که توانایی کار دارند استخدام شود! شدت تأثیر این جلسه به حدی بود که دکتر نیازمند در همان روز بخشنامه ای به همین مضمون صادر می نماید. البته همیشه به همین راحتی نیست و انجمن صنعت برق با سابقه موفقیت در تنظیم گری و یا انجمن سنگ آهن برای توقف تعیین عوارض، فرآیند زمانبری را طی کرده اند و با تحقیق و توسعه توانسته اند مسئولین را به خواسته های مشخص خود مجاب نمایند.
عدم توجه به اهداف (فرآورده های انجمن)، موجب عدم توجه به فرآیندهای مورد نظر را در پی خواهد داشت و چه بسا تداخل این دو باعث از دست رفتن زمان شود.