غدیر سندی معتبر است که ولایت امیر مؤمنان را نشان میدهد. این واقعه بقدری حائز اهمیت است که خداوند به پیامبر اکرم فرمود: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»؛ اگر انجام ندهی در این ۲۳ سال رسالتی انجام نداده ایی.
اهمیت واقعه غدیر را باید در خطبه ذکر شده توسط پیامبر جستجو کرد. پیامبر در ایم خطبه به چندین مورد پس از خود اشاره کرد:
۱) بیان اینکه این آخرین حضور پیامبر در چنین جمعی است و امامت امت تا قیامت بر عهده علی علیهالسلام و فرزندان اوست.
۲) بیان مراتب علم و فضیلت علی (ع)
۳) انکار ولایت علی (ع) گناهی نابخشودنی است.
۴) بیان جملۀ تاریخی مَن کُنتَ مَولاهُ فهذا علی مَولاهُ.
۵) بیان مجدد حدیث ثقلین و جایگاه قرآن و اهل بیت در کنار هم.
۶) تأکید بر وصایت و خلافت و جانشینی علی علیهالسلام.
۷) دعا در حق دوستان امام و نفرین بر دشمنانش: اَللهمَّ والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ.
۸) تأکید بر جایگاه امامت و بیمدادن مردم از حسدبردن به امام.
۹) بیان ختم امامت در مهدی قائم از فرزندان علی (ع).
۱۰) برحذر داشتن مردم از تبعیت از امامان دروغین پس از پیامبر.
۱۱) امر به حاضران در رساندن پیام غدیر به دیگران.
۱۲) سفارش مردم به دوستی با اهل بیت و دشمنی با دشمنانشان.
در سرتاسر خطبه غدیر به دفعات مکرر به ولایت و جانشینی و برتری علی (ع) و خاندان او اشاره مستقیم شده و پیامبر امامت را در فرزندان علی دانسته و فرمود: «ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلی وَلِیکمْ وَ إِمامُکمْ بِأَمْرِالله رَبِّکمْ، ثُمَّ الْإِمامَهُ فی ذُرِّیتی مِنْ وُلْدِهِ»؛ پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود.
علی (ع) را برگزیده مطلق خداوند خواند: «مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله»؛ هان مردمان! او را برتر دانید، که خداوند او را برگزیده.
حالا چه شد که سخنان روشن و واضح پیامبر را این چنین فراموش کردند جای بحث دیگری دارد.
پیامبر اکرم (ص) مسئله جانشینی و خلافت امیرمؤمنان (ع) را به دفعات در مناسبتهای مختلف مطرح کرد، برای مثال پیامبر در جلسه عمومی با اقوام و عشیره خود آنها را به اسلام دعوت کرد و در ادامه از آنها پرسید چه کسی برادر، جانشین، و وصی من میشود؟ که سه مرتبه حصرت علی (ع) دست خود را بالا بردند و در مرتبه سوم پیامبر فرمود علی برادر و جانشین و وصی من است.(یوم الدار)
و یا در غزوه تبوک منافقین صحبتهای زیادی در مورد امام علی (ع) کردند و امام نزد پیامبر (ص) و گفت: آیا مرا در میان کودکان و زنان میگذاری؟ و پیامبر حدیث منزلت را جاری کردند: «أنتَ مِنّی بِمَنزلهِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنّه لانَبیَّ بَعدی» که این حدیث، علاوه بر فضیلت امام علی (ع)، بر خلافت و امامت ایشان نیز دلالت دارد.(حدیث منزلت)
همچنین پیامبر در پاسخ سلمان فارسی که از او درباره وصی و جانشین وی پرسید، فرمود: وصی و وارث من و کسی که دَیْن مرا پرداخت میکند و وعدههای مرا حتمی میسازد، علی بن ابیطالب است. (حدیث وصایت)
در حدیث نیز ولایت آمده رسول خدا (ص) گروهی را به جنگی اعزام کرد و فرماندهی آنها را به علی بن ابیطالب سپرد. آنان غنائمی را به دست آوردند حضرت علی در تقسیم غنایم به گونهای عمل کرد که آنان دوست نداشتند. چهار نفر از آنان با هم قرار گذاشتند وقتی پیامبر را دیدند این عمل علی را به او گزارش کنند، هنگامی که خدمت پیامبر رسیدند یکی پس از دیگری گفتند: یا رسول الله آیا میدانید علی چنین کرد؟ رسول خدا در حالی که خشم بر چهرهاش نمایان شد، فرمود از علی چه میخواهید؟ از علی چه میخواهید؟ علی از من و من از علیام و «هُوَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدی؛ او [علی] ولیّ هر مؤمنی پس از من است».
از دیگر احادیث مشهور میتوان به حدیث سلسلهالذهب. حدیث ثقلین. حدیث کساء.مقبوله عمر بن حنظله. حدیث قرب نوافل.حدیث معراج. حدیث جنود عقل و جهل. حدیث شجره اشاره کرد.
اما بیان دوباره این مسئله در آخرین حج پیامبر به معنای اتمام حجت با مسلمانان بود. اعلام این مسئله مهم بعد از اتمام حج و در روز و مکان خاصی صورت گرفت ک به دستور پروردگار بود. اما چرا مسئله غدیر در خود مراسمات حج صورت نگرفت؟
با توجه به اینکه مسئله جانشینی پیامبر و خلافت حضرت علی اگر مطرح میشد امکان مخالفت از سوی بعضی افراد ممکن بود که این امر آرامش حجاج به هم میزد و هم اینکه ممکن بود حرمت مسجد الحرام عرفات و منی شکسته بشود.
همچنین این مسئله باید با حصور همه حجاج در فضایی آرام مطرح میشد اما چون در مراسم حج مسئله زمان و مکان مطرح است این امر ناممکن بود و میتوان گفت نفوذ کلام پیامبر در لحظه وداع و خداحافظی با حج گزاران این آمادگی ذهنی را برای آنها فراهم میکرد و مخالفتها به حداقل میرسید. اگر در مراسم شهر مکه یا عرفات یا منی این حقیقت مطرح میشد شاید جاذبه روز غدیر را نداشت و دلها و مغزها را به خود جذب نمیکرد، چون همه در حال عبادت و انجام مراسم بودند.
اما پس از پایان مراسم حج و کوچ کردن حاجیان به سوی شهر و دیار خود، زمینه بیشتری برای بیعت با امام وجود داشت.
هنگامی که کاروانیان به منطقه غدیر خم رسیدند وحی بر پیامبر نازل شد و آیه ۶۹ سوره مائده را بر پیامبر تلاوت کرد: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازلشده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند.
چرا غدیر محل این اجتماع بزرگ شد؟
منطقه غدیر خم نام محلی بود که بخاطر. وجود برکه آب باران در آن جمع میشد و آن به غدیر معروف شد. غدیر در ۳_۴ کیلومتری جحفه قرار داشت در حجفه راه اهالی مصر یمن مدینه عراق شام از یکدیگر جدا میشد بنابراین انتخاب این محل با داشتن چنین شرایط خاصی حتماً از حکمت خدا برخاسته تا این واقعه برای همیشه در تاریخ و اذهان مردم باقی بماند. این سفر به آخرین سفر پیامبر در عمر گوهر بار خود بود که به (حج الوداع) معروف شد. پیامبر نیز در خطبه غدیر خود به این مسئله اشاره دارد: «مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فی هذا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعوا وَ أَطیعوا وَانْقادوا لاَِمْرِ (الله) رَبِّکُمْ»؛ هان مردمان! آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستادهام. پس بشنوید و فرمان حق را گردن گذارید.
حجه الوداع، تنها حجگزاری عمومی مسلمانان به همراه حضرت محمد (ص)، در سال دهم هجری بود که طی آن پیامبر بسیاری از احکام و تعلیمات اسلام از جمله احکام حج و ولایت امام علی (ع) را در چندین خطبه (خطبه عرفات، خطبه منی، خطبه غدیر) برای جمع پرشماری که او را همراهی میکردند، بیان کرد.
حجه الاسلام حجه البلاغ، حجه الکمال و حجه التمام نامهای دیگر آن است. از آن جهت حجه الوداع نامیده شد که در آن، پیامبر با یاران و حاضران وداع کرد و با این اشاره، آن را آخرین حج خود خواند. حجه الاسلام به دلیل انکه تنها حجی است که پیامبر اسلام در دوره حاکمیت اسلام، انجام داده. نام حجه البلاغ نیز، به تناسب نازل شدن آیه ۶۷ سوره مائده، در این سفر است. تناسب نام اکمال و اتمام نیز میتواند آیه سه از سوره مائده باشد که در بازگشت از این سفر نازل شد و کمال دین و تمام نعمت الهی را اعلام کرد.
سر انجام در ۱۸ ذی الحجه سال دهم هجری وقتی کاروانیان به منطقه غدیر رسیدند وحی بر پیامبر نازل شد و ایشان را از دستور خداوند آگاه ساخت.(یا ایها الرسول) پیامبر وقتی این ندا را شنید دانست که رسالت مهمی در پیش رو دارد که در این مورد خداوند اون را تهدید کرد که اگر چنین نکنی ۲۳ سال رسالتی انجام ندادهای؛ اما پیامبر از عواقب این پیام بیمی در دل داشت که خداوند فرمود: «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»؛ خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت.
پیامبر بعد از شهادت گرفتن از مردم به حمد و ستایش خدا پرداخت ودر مورد برتری علی (ع) فرمود: جبرئیل سه بار بر من فرود آمد و از من خواست این پیام خدا را به همگی ابلاغ کنم؛ أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیکمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ.
و دست مولا را با برد و گفت: أَنَّ مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیی، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَیّ؛ پیامبر دست خدا را بالا برد که دست بیخداها رو شود.
بعد از اتمام حجت پیامبر با مردمان خداوند آیه ایی نازل کرد: «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً»؛ و این چنین بود که دفتر رسالت پیامبر خدا بسته شد و دین اسلام کامل شد.
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ای مردم! به من تهنیت بگویید، زیرا خدا مرا به نبوّت و اهل بیتم را به امامت برگزید.»
اصحاب پیامبر نزد امیرالمؤمنین آمدند و ولایتش را تبریک گفتند و اولین کسانی که به حضرت تبریک گفتند خلفای سه گانه بودند.
نعمتی که خداوند بر مسلمانان تمام کرد نعمت ولایت علی (ع) بود ولایت و سرپرستی او تمام استعدادها را بارور و شکوفا میکند. علی (ع) چشمه جوشان معرفت و نمادی از کامل انسان بود که پیامبر (ص)، فاطمه (س)، ابوذر، عمار تا آخرین لحظات زندگیشان از ولایتش دفاع کردند. شاید بتوان گفت: الیوم اکملت لکم دینکم؛ یعنی خدا دین مرا با عشق و ارادت و ولایت علی اندازه میگیرد. غدیر برترین سند شیعیان برای اثبات ولایت مول الموحدین امیر المومنین است.