فلسفه شام غریبان چیست؟
فلسفه شام غریبان چیست؟

شام غریبان ترسیم آن لحظاتی است که شمع وجود سید الشهدا در راه هدایت خلق آب گشته بود و جسم عریان و آغشته به خونش بر خاک کربلا افتاده بود و نگاه به شمع شام غریبان تجسم این بیت است که: زینب ای شمع تمام افروخته / یادگار خیمه های سوخته و یادآور آن لحظاتی […]

شام غریبان ترسیم آن لحظاتی است که شمع وجود سید الشهدا در راه هدایت خلق آب گشته بود و جسم عریان و آغشته به خونش بر خاک کربلا افتاده بود و نگاه به شمع شام غریبان تجسم این بیت است که:

زینب ای شمع تمام افروخته / یادگار خیمه های سوخته

و یادآور آن لحظاتی است که زینب عقیله ی بنی هاشم دختر امیر المؤمنین در تاریکی شب گل های حرم پیامبر و اطفال حسین را جستجو می کرد، نور شمع ها نشانه ابراز ارادت و هم دردی با زینب است، دختر علی می خواهی با شمع هایمان پیش پایت را روشن کنیم تا شاید آسان تر در کنار خارهای مغیلان طفلان حسین را که از شدت ترس و گرسنگی بیهوش گشته اند بیابی؟ شام غریبان، هیاهو ندارد، حتی کمتر نوحه می خوانند و به سینه می زنند، بیشتر زمزمه است و بر سر زدن، آن هم آرام، آن گونه که اطفال خسته حسین در زیر خیمه نیم سوخته شاید لحظاتی آرام بگیرند و در پرتو سکوت شب فارغ از دردهای تازیانه و سیلی لحظاتی را بیاسایند. شام غریبان، دشمن خواست که همه چیز را محو کند، حتی جنایات خویش را، خواست که کربلا در کربلا بماند و نخواست که حتی خیمه های بی صاحب نیز برپا باشد و خواست که پرتو نور قیام حسین را در تند باد حوادث خاموش کند، غافل از آنکه:

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود/ خیمه ها بی پاسبان می ماند اگر زینب نبود

و شمع های در دست عزاداران حاکی از خیال خام و شکست دشمن است که:

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت / آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست

و دشمن نمی دانست که قیام حسین(ع) هزاران پرتو نور خواهد شد و در قلب های میلیون ها انسان عاشق جای خواهد گرفت، آن هم پس از ۱۴۰۰ سال و این شمع ها که می بینی نشانه و علامت همان نور محبتی است که خدا در دل های آزاده تابانده است و حکایت شمع، همچنان باقی است…