آندرس ساندل در این طرح، بزرگترین قطبهای تجاری جهان در طول تاریخ را نشان میدهد و نشان میدهد که چگونه این چشمانداز از سال 1960 تکامل یافته است. استفاده از نتگرافها، کشورها با توجه به اطلاعات کالاهای صادراتی و وارداتی، به شریک تجاری اصلی خود متصل میکند.
1960: دوره ای از تسلط تجاری ایالات متحده
تجارت بینالمللی هزاران سال است که وجود داشته است و قبلاً از طریق مسیرهای تجاری معروف مانند جاده ابریشم انجام میشد که از قرن اول قبل از میلاد کالاهای لوکس را از چین به اروپا میبرد. با این حال، داستان ما در دهه 1960 آغاز می شود. درست قبل از اینکه کانتینرسازی از ایالات متحده در سراسر جهان گسترش یابد و تجارت جهانی را برای همیشه متحول کند.
در دهه 1960، ایالات متحده در حال تجربه رونق اقتصادی پس از جنگ بود. هزینههای مصرفی باعث رشد سریع اقتصادی میشد و طبقه متوسط رو به رشد منجر به افزایش تقاضا برای کالاهای لوکس مانند تلویزیون و خودرو شد. در پاسخ به این تقاضای فزاینده، کارخانههای ایالات متحده که پیش از آن مشغول تأمین لوازم ضروری زمان جنگ بودند، به سرعت رشد نموده و تولید داخلی رونق گرفت.
تقریباً در همان زمان، قوانینی که تجارت بینالمللی را تشویق میکرد از کنگره تصویب میشد. در سال 1962، جان اف کندی رئیس جمهور وقت آمریکا قانون گسترش تجارت را امضا کرد و به دولت آمریکا اجازه داد تا در مورد کاهش گسترده تعرفه ها با سایر کشورها مذاکره کند. اکه در نهایت دو سال بعد، مجموعه ای از مذاکرات تجاری، منجر به کاهش تعرفه ها و کاهش موانع صادرات برای کشورهای در حال توسعه شد.
اروپا در دهه 1960 مجموعه ای از تغییرات را تجربه می کرد. در حالی که بریتانیا در آن زمان مهمترین بازیگر تجارت در اروپا بود، این کشور نیز در تلاش بود تا از بار مالی دو جنگ جهانی نجات یابد. همزمان، کشورهای اروپایی نیز در تلاش برای ایجاد توازن قدرت در اروپا با هم متحد شدند. در سال 1960، انجمن تجارت آزاد اروپا (EFTA) ایجاد شد و توافقنامههای تجارت آزاد بین اتریش، دانمارک، نروژ، پرتغال، سوئد، سوئیس و بریتانیا ایجاد شد.
1990: ظهور چین
در سال 1990، چشمانداز تجارت بینالملل جهان در آستانه تغییر چشمگیر بود. سلطه تجارت جهانی بریتانیا کاهش یافته بود، و آلمانی که به تازگی متحد شده بود، قدم برداشته بود. صنعت خودروسازی آلمان در همین زمان شروع به گسترش سریع کرد. در سال 1990، آلمان 2.6 میلیون خودرو در سراسر جهان صادر کرد که کمتر از صادرات ژاپن در آن سال بود، اما همچنان برای تبدیل آلمان به یکی از مهم ترین قطب های تجاری در آن زمان کافی بود.
سال 1990 نیز تقریباً همزمان با آغاز ظهور چین به عنوان یک رهبر جهانی بود. اقتصاد این کشور در دهه گذشته به لطف یک سری اصلاحات انجام شده توسط رهبر وقت دنگ شیائوپینگ که برای تشویق سرمایهگذاری خارجی و تقویت تجارت بینالمللی ایجاد شد، در حال افزایش بود. این تمرکز جدید بر رشد اقتصادی در چین باعث گسترش سریع مناطق آزاد تجاری در این کشور شد که به مناطق خاصی آزادی های ویژه در واردات و صادرات کالا اعطا کرد.
در طول دهه 1990، رونق اقتصادی چین ادامه یافت و نقش آن در تجارت بینالملل به طور فزایندهای با اهمیت همراه شد. سرانجام، در پایان این دهه، چین به عضویت سازمان تجارت جهانی درآمد و به این کشور فرصتی بینظیر داد تا خود را به عنوان یک شریک تجاری بزرگ جهانی تثبیت کند.
2020: نظم نوین جهانی
تا سال 2020، چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری جهان از ایالات متحده پیشی گرفت. اما با افزایش نفوذ این کشور، تنش ها بین ایالات متحده و چین نیز افزایش یافت. در سال 2018، دولت ترامپ برای تشویق آمریکاییها به خرید محصولات داخلی، تعرفههایی بر بیش از 360 میلیارد دلار کالا وضع کرد. در پاسخ، چین تعرفههای خود را بر بیش از ۱۱۰ میلیارد دلار از کالاهای آمریکایی تعیین کرد.
درگیری همچنان ادامه دارد و تا کنون هیچ برنده مشخصی در چشم نیست. تعرفهها و موانع تجاری به هر دو کشور آسیب رسانده است، و با تضعیف تجارت دوجانبه، بسیاری در این فکر هستند که آیا اوج جهانیسازی به خوبی پشت سر گذاشته شده است؟
- نویسنده : Anders Sundell
- منبع خبر : visual capitalist